کاش در دهکه عشق فراوانی بود مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
توی بازار صداقت کمی ارزانی بود کاش اگر گاه کمی لطف به هم می کردیم
من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه میدهم که از من عاشقتر باشد و از من برای تو مهربانتر.من تو را به کسی هدیه میدهم که صدای تو را از هزار فرسخ راه دور در خشم،در مهربانی،در دلتنگی ،در هزار همهمه ی دنیا یکه و تنها بشناسد.من تو را سخاوتمندانه به به کسی هدیه میدهم که راز آفتابگردان وتمام سخاوتهای عاشقانه این دل معصوم را بداندوترنم دلپذیر هر آهنگ،هر نجوای کوچک برایش یک خاطره مشترک باشد.او باید از رنگین کمان چشمان تو تشخیص بدهدکه امروز هوای دلت آفتابی ست یا آن دلی که من برایش میمیرم سرد و بارانی است.ای بهانه زنده بودنم تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه میدهم که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپدهمان طور عاشق.....همان طور مبهوت...... با آن وقار بی مثال.آیا کسی پیدا خواهد شد؟؟؟....از من عاشقتر و از من برای تو مهربانتر!.!.!.تو را سخاوتمندانه و با دنیایی از حسرت خواهم بخشیدو او را که از من عاشقتر است هزار بار خواهم بوسید