چرا تو خونه ۴٠متری ال سی دی ۵٢ اینچی میذارن؟
چرا از در که میخوان رد بشن تعارف میکنن ولی سر تقاطع به هم رحم نمیکنن؟
چرا تو شهروند و رفاه چشم میدوزن به سبد همدیگه؟
چرا از تو ماشین پوست پرتقال می ریزن بیرون؟
چرا وقتی می رن لباس بخرن بقیه مغازه ها رو هم نگاه می کنن؟
چرا مردها روز زن فقط طلا و ادکلن کادو می خرند؟
چرا مردها مناسبت ها رو فراموش میکنن؟
چرا فیلم زیاد می بینن ولی کتاب نمی خونن؟
چرا مراسم ختم ساعت ۴ بعد از ظهر تشکیل میشه؟
چرا زن ها نمیتونن ماشین پارک کنن؟
چرا تو مهمونی اگه موز بخورن بی کلاسیه ولی سیب و پرتغال نه؟
چرا اگه دوستمون ماشین و خونه بخره ما چشمامون در میاد؟
چرا بچه ها همه خانوما رو خاله خودش میدونه ؟
چرا سه تار سه تا تار نداره؟
چرا اکثر ماشینها یا سفیدن یا سیاه یا نقره ای؟
چرا نمیشه با کت و شلوار کتونی پوشید؟
چرا زنها لوازم ارایش رو روی شصتشون تست میکنن؟
چرا مردم تو تاکسی راجع به سیاست صحبت میکنن؟
چرا کسی برای صبحونه کسی رو مهمون نمیکنه؟
چرا پشت کامیونها شعر می نویسن ؟
چرا سر عقد عروس دفعه سوم میگه بله؟
چرا ؟
گفتند: چهل شب حیاط خانهات را آب و جارو کن
شب چهلمین، خضر خواهد آمد
سال ها خانهام را رُفتم و روییدم و خضر نیامد.
زیرا فراموش کرده بودم حیاط خلوت دلم را جارو کنم.
========================================
گفتند: چلهنشینی کن. چهل شب خودت باش و خدا و خلوت.
شب چهلمین بر بام آسمان برخواهی رفت
و من چهل سال
از چله بزرگ زمستان تا چله کوچک تابستان
را به چله نشستم، اما هرگز بلندی را بوی نبردم
زیرا از یاد برده بودم که خودم را به چهلستون دنیا زنجیر کردهام
=======================================================
گفتند: دلت پرنیان بهشتی است
خدا عشق را در آن پیچیده است
پرنیان دلت را واکن تا بوی بهشت در زمین پراکنده شود
چنین کردم،رنگ نفرت عالم را گرفت
========================================================
و تازه دانستم بیآن که باخبر باشم،
شیطان از دلم چهل تکهای برای خودش دوخته است
==============================================
فرشتهای دستم را میگیرد و میگوید
هنوز فرصت هست،
به آسمان نگاه کن
================================
خدا چلچراغی از آسمان آویخته است که هر چراغش دلی است.
دلت را روشن کن. تا چلچراغ خدا را بیفروزی
==================
روزی که خداوند جهان را آفرید
فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و
از آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند
============
یکی از فرشتگان به پروردگار گفت : خداوندا آنرا در زیر زمین مدفون کن
=========================================
فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریا ها قرار بده
و سومی گفت: راز زندگی را در کوهها قرار بده
ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفته های شما عمل کنم
فقط تعداد کمی از بندگانم قادر خواهند بود
آن را بیابند
در حالی که من می خواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد
در این هنگام یکی از فرشتگان گفت
======================================
ای خدای مهربان راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده
زیرا هیچکس به این فکر نمی افتد که
برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه کند
پشت درب اطاق عمل نگرانی موج میزد. بالاخره دکتر وارد شد، با نگاهی خسته، ناراحت و جدی ...
پزشک جراح در حالی که قیافه نگرانی به خودش گرفته بود گفت :"متاسفم که باید حامل خبر بدی براتون باشم، تنها امیدی که در حال حاضر برای عزیزتون باقی مونده، پیوند مغزه."
"این عمل، کاملا در مرحله آزمایش، ریسکی و خطرناکه ولی در عین حال راه دیگه ای هم وجود نداره، بیمه کل هزینه عمل را پرداخت میکنه ولی هزینه مغز رو خودتون باید پرداخت کنین."
اعضاء خانواده در سکوت مطلق به گفته های دکتر گوش می کردند، بعد از مدتی بالاخره یکیشون پرسید :"خب، قیمت یه مغز چنده؟"
دکتر بلافاصله جواب داد :"5000$ برای مغز یک زن و 200$ برای مغز یک مرد."
موقعیت ناجوری بود، خانمهای داخل اتاق سعی می کردند نخندند و نگاهشون با آقایان داخل اتاق تلاقی نکنه، بعضی ها هم با خودشون پوزخند می زدند !
بالاخره یکی طاقت نیاورد و سوالی که پرسیدنش آرزوی همه بود از دهنش پرید که : "چرا مغز خانمها گرونتره؟"
دکتر با معصومیت بچه گانه ای برای حضار داخل اتاق توضیح داد که : "این قیمت استاندارد و آکبند مغزه!"
ولی مغز آقایان چون استفاده میشه، خب دست دومه و طبیعتا ارزونتر!"
(!!خانمها ببخشند و جدی نگیرند