خواستگاری و مراحل قبل از ازدواج یکی از لذت بخش ترین مراحل زندگی به شمار می رود. اما، بعد از اتمام آن شور و شوق اولیه، اضطراب پدیدار می شود. این اضطراب می تواند آنقدر رشد کند که بعد از ازدواج هم ادامه پیدا کند. براساس آمار مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها،در کشورهای غربی بیست درصد از ازدواج ها بعد از ۵ سال به طلاق ختم می شوند. فردی که قصد ازدواج دارد باید به خوبی با مسئله ازدواج کنار آمده باشد و اگر بخواهد که جزئی از این آمار نباشد باید بر این اضطراب غلبه کند.
آنهایی که نتوانستند با آن اضطراب و ترس ازدواج کنار بیایند تا مرحله پارانوئید شدن پیش می روند. خیلی ها بیشتر از اینکه به عشق و محبت درون ازدواج فکر کنند به طلاق احتمالی و رنج و عذاب ناشی از آن فکر می کنند. مخصوصاً مردان مجرد به دلایل مختلف هیچ عجله ای برای ازدواج ندارند. ۵ مورداز آن دلایل عبارتند از:
۱) امکان رابطه بدون تعهد
۲) امکان داشن همسر بدون ازدواج قراردادی
۳) جلوگیری از خطر و هزینه های طلاق
۴) تمایل به صبر کردن قبل از بچه دار شدن
۵) این واقعیت که ازدواج نیاز به تغییر و سازش دارد
چند نفر از ما، به استثنای زمانیکه نفع شخصیمان در آن باشد، از روی میل باطنی این تغییر را می پذیریم یا برای سازش آمادگی داریم؟ نه خیلی، حداقل برای مردان مجرد زیر ۳۵ سال خیر. دقت کنید که چطور این دلایل همه به سه تمایل اصلی در روابط کنونی تمرکز دارد: یعنی پول، رابطه زناشویی و سازش.
شکست در روبه رو شدن با این سه عنصر تا حد مطلوب به خاطر خود رابطه ایجاد نمی شود بلکه با آن تشدید می شود. زمینه مواجه شدن با این عناصر با نیروهای نامرئی کنترل می شوند که از همان روز اول آشنایی وجود دارند—نیروهایی که راه و مسیر را به دو نفری که تصادفاً به سمت هم کشیده شده اند نشان می دهد و خصوصیات و ویژگی های مشخص فردی آنها را می پوشاند. این نیروها بسیار قوی بوده و در فرهنگ، ارزش ها، شخصیت، روحیه و درک ما جا باز کرده است و بطور مداوم با تجربیات و الهامات درونی ما تغییر می کنند. این نیروها رویکرد ما به زندگی را دیکته می کند و در زمان بحران، به وضوح هر چه تمامتر خود را نشان می دهند.
میل به تحت تاثیر قرار دادن
همه می توانند با یک زندگی آرام و خوشایند کنار بیایند اما شخصیت و ارزش واقعی یک فرد زمانی جلوه می کند که استرس و آشفتگی در زندگی او ایجاد شود. دلیل اصلی این هویت دوگانه به این میل ما برمی گردد که از یک طرف دوست داریم خودمان باشیم و همچنین دوست داریم دیگران را تحت تاثیر قرار دهیم. به همین خاطر نمی توانیم هیچوقت خودِ واقعیمان را آشکار کنیم. به همین دلیل، هرچه زمان آرامشمان در رابطه طولانی تر باشد، احتمال کمتری وجود دارد که بتوانیم وجودِ حقیقی طرفمان را بشناسیم. این به آن دلیل است که در ابتدای رابطه ترجیح می دهیم نیازها و انتظارات دیگران که برایمان مهم هستند را منعکس کنیم تا جاییکه مجبور شویم خودی واقعیمان را نشانشان دهیم.
درنتیجه، هر رابطه جدیدی براساس یک دروغگویی بین دو غریبه که به سختی چیزی هستند که نشان می دهند برای راضی کردن طرف مقابلشان ایجاد می شود. به همین دلیل است که بعد از ازدواج یا بعد از سالها زندگی با هم دو طرف کاملاً افرادی متفاوت می شوند. یک ضرب المثل می گوید که مردها با این امید با زنها ازدواج می کنند که تا آخر همانطور بمانند درحالیکه زنها با این آرزو ازدواج می کنند که بتوانند بلافاصله بعد از ازدواج شوهرانشان را تغییر دهند! از همان روز ازدواج این طریقه از جانب هر دو طرف پیش گرفته می شود اما هر دو طرف مراقب هستند که طرف مقابل چیزی در این مورد متوجه نشود. فقط با گذشت زمان و رو شدن شخصیت طرف مقابل مخصوصاً وقتی که از اهداف شخصیشان دلسرد شده باشند، مشخص می شود.
بعد از ازدواج روزی پر استرس و مشکل ساز می رسد و چیزهای جدید درمورد شخصیت همسر فاش می شود، مخصوصاً نقاط منفی. فقط زمان لازم است تا این نیروهای نامرئی خود را نشان دهند. سالها بعد از ازدواج وقتی که زوج با هم مثل دو غریبه بودند تعحب می کنند که قدری کم از همدیگر می دانند. پس این جمله کلیشه ای که” زنم/شوهرم من را درک نمی کند” درمقابل آن درک عالی که دو طرف احساس می کردند در دوران نامزدی دارند، به نظر عجیب می رسد.
دلایل
کسانیکه برای اولین بار ازدواج می کنند ممکن است کمی درمورد تغییراتی که از مجرد بودن به عضوی از یک زوج بودن باید داشته باشند احساس نگرانی کنند. این یعنی باید کمی از استقلال خود بگذرند و تمایلات و نیازهای فردی دیگر را هم در نظر بگیرند.
کسی که قبلاً ازدواج کرده است هم درمورد شکست سابق خود احساس نگرانی خواهد کرد. مردها و زنان مطلقه کمی از ازدواج دوباره می ترسند چون می ترسند که همان مشکلات باز ازدواجشان را ویران کند.
تاثیرات
اضطراب قبل از ازدواج می تواند مشکلاتی بین زوج ها تا زمان ازدواج ایجاد کند. فردی که احساس اضطراب می کند بسیار حساس و آسیب پذیر می شود. طرف مقابل او ممکن است این احساس را درک نکند و همین مسئله منجر به جنگ و جدال بین آنها شود و ایجاد رنجش کند. همچنین اگر این جدال ها حاد شود که قابل حل نباشند، می تواند موجب برهم خوردن رابطه آنها شود.
چارچوب زمانی
چارچوب زمانی اضطراب قبل از ازدواج کنار آمدن با آن را دشوار می کند چون دوره آماده سازی ازدواج مشکلات و استرس های خاص خود را دارد. اکثر زوج ها کاملاً درگیر برنامه ریزی های عروسی و ماه عسلشان می شوند. آنقدر مشکلات و مسائل مالی و خانوادگی پیش می آید که باید آنها را هم در برنامه ریزی ها مد نظر قرار دهند. این مسائل اضطراب قبل از ازدواج را تشدید می کند چون فرد مضطرب هیچوقت فرصت استراحت کامل و کنار آمدن با مشکلاتش را پیدا نمی کند.
علائم
اضطراب می تواند علائم فیزیکی و احساسی مختلف داشته باشد. این علائم شامل مشکل در خوابیدن، تمرکز کردن و غذا خوردن می شود. فرد مضطرب معمولاً تند نفس می کشد و ضربان قلبش بالا است. همچنین احساس سرگیجه و حالت تهوع دارد. ممکن است بدون هیچ دلیلی از دیگران عصبانی شود و از نظر احساسی و اجتماعی احساس طردشدگی داشته باشد. این مسئله در دوران قبل از ازدواج که تاثیرات احساسی می تواند دو نفر را از هم جدا کند، بدتر می شود.
درمان
هیچ راهی برای جلوگیری کامل از اضطراب قبل از ازدواج نیست چون این اضطراب ها معمولاً براساس نگرانی هایی منطقی ایجاد می شود. ازدواج قدمی بزرگ است که تغییراتی عمده در زندگی افراد ایجاد می کند و ایجاد اضطراب و ترس کاملاً طبیعی است. این اضطراب ها بهتر است به محض وقوع درمان شوند. انجمن ازدواج و خانواده امریکا توصیه می کند که قبل از ازدواج زوج ها حتماً نزد مشاوره قبل از ازدواج بروند. این مشاوره ها معمولاً پنج تا هفت جلسه هستند که در طول آن زوج ها می توانند امیدها، ترس ها و اهدفشان را بیان می کنند. مشاور بعنوان یک شخص سوم زوج را در مشکلاتشان راهنمایی می کند و به آنها برای رسیدن به یک راه حل رضایتمندانه کمک میکند.
اگر اضطراب فرد طوری باشد که لازم باشد به تنهایی روی آن کار شود، هر کدام از افراد می توانند به تنهایی با مشاور حرف بزنند
عضو هیات علمیگروه روانشناسی بالینی دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، گفت: پسران برای ازدواج دنبال دخترانی میگردند که شبیه مادرانشان باشند.
منوچهر طباطبایی افزود: پسران به طور ناخودآگاه دخترانی را برای ازدواج میپسندند که شبیه مادر خود بوده و بتواند جایگزین آن باشد.
وی ادامه داد: این مسأله که بیشتر در فرهنگ ایرانی دیده میشود، به ارتباط عاطفی و علاقه ای که پسران به مادران دارند، برمیگردد.
این روانشناس اظهار داشت: معمولا دخترانی که پسران برای ازدواج انتخاب میکنند، اگر شباهتی به مادر پسر نداشته باشند، پسر جذب وی نمیشود.
وی افزود: اکثر خانم ها اگر در آینه به خود نگاه کنند یا در رفتار خود دقیق شوند، متوجه میشوند که شباهت هایی با مادرشوهر خود دارند.
طباطبایی در پاسخ به این که آیا این نحوه انتخاب لطمه ای به زندگی نمیزند، تصریح کرد: این موضوع نمیتواند یک آسیب تلقی شود به ویژه اینکه پسران تصمیم نمیگیرند که چنین انتخابی را داشته باشند.
وی توضیح داد: علاقه مند شدن یک پسر به دختری که شبیه مادر وی است کاملا به صورت ناخودآگاه و بدون اینکه فرد متوجه شود، اتفاق میافتد.
این عضو هیات علمیدانشگاه علامه طباطبایی گفت: حتی پسرانی که با مادران خود اختلاف دارند، به دلیل علاقه به مادر دخترانی را برای همسری میپسندند که شبیه وی باشد
شواهد نشان می دهد بغل کردن تاثیرات بسیار خوبی بر سلامتی ما دارد. در تحقیقی که در دانشگاه کارولینای شمالی انجام گرفت، محققان دریافتند که بغل کردن هورمون "اکسیتوسین" را افزایش داده و خطر ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می دهد.
درواقع، وقتی زوجین ۲۰ ثانیه همدیگر را بغل می کنند، سطح اکسیتوسین در بدنشان که طی تولد بچه و شیردهی آزاد می شود، بالا می رود. افرادیکه در روابط عاشقانه هستند، بیشترین افزایش اکسیتوسین را دارند.
ضمناً سطح هورمون استرس، کورتیزول، هم در خانم ها همراه با فشارخون پایین آمد. دکتر کارن گورون یکی از محققین این تحقیق می گوید، "هرچه حمایت عاطفی بیشتر باشد، . . .
این افزایش میزان اکسیتوسین نیز نیز هم در مرد و هم در زن بیشتر خواهد شد. اما اهمیت اکسیتوسین و اثرات محافظت کننده آن دربرابر بیماریهای قلبی، میتواند برای خانم ها بیشتر باشد."
دکتر کارمین گریفیت، سخنگوی بنیاد قلب بریتانیا، می گوید، "احساسات مثبت می تواند برای سلامتی مفید باشد. این تحقیق نشان میدهد در آغوش کشیدن های عاشقانه می تواند تاثیرات مثبتی بر سلامت قلب داشته باشد. "
در تحقیقی دیگر به اثبات رسید که بغل کردن و گرفتن دستها، تاثیرات استرس را کاهش می دهد. از دو گروه زوج خواستند که درمورد یک موضوع ناراحت کننده با هم صحبت کنند، اما یک گروه از قبل دست های همدیگر را در دست گرفته بودند و همدیگر را بغل کرده بودند درحالیکه گروه دیگر اینکار را انجام نداده بودند. در این تحقیق مشخص شد که:
- افزایش فشارخون در گروهی که هیچ تماسی با هم نداشتند درمقایسه با گروهی که همدیگر را در آغوش گرفته بودند، بیشتر بود.
- ضربان قلب در گروهی که تماسی نداشتند 10 ضربه در دقیقه بود درحالیکه برای گروه دیگر این مقدار 5 ضربه در دقیقه بود.
دکتر گورون پیشنهاد می کند که تماس های گرم و در آغوش کشیدن و گرفتن دست ها قبل از شروع یک روز سخت می تواند شما را در طول روز محافظت کند.
در یک تحقیق کره ای که بر روی نوزادان پرورشگاهی انجام شد. آندسته از نوزادان که 5 روز در هفته و به مدت 4 هفته، 15 دقیقه بیشتر صدای زنانه شنیدند، ماساژ و ارتباط چشمی مستقیم داشتند، بعد از گذشت چهار هفته و در سن 6 ماهگی، وزن و قد بیشتری اضافه کردند و شکل گیری سرشان نیز بهتر بود تا آنهایی که این تحریک اضافی را نداشتند.