سرشت زندگی

سرشت زندگی

این وبلاگ در مورد تمام مسائل به نحوی اطلاع رسانی می کند با کمک شما دوستان و نظراتتان
سرشت زندگی

سرشت زندگی

این وبلاگ در مورد تمام مسائل به نحوی اطلاع رسانی می کند با کمک شما دوستان و نظراتتان

شب زفاف و پیچیدگی های آن برای زنان بخش دوم

برای شروع عجله نکنید

زن و مرد باید قبلاً عالم هر یک را به خوبی شناخته باشند یعنی باید بدانند در دنیای جنس مخالف چه می گذرد. وقتی زنها و مردها با هم ازدواج کرده و وارد دنیای جدید زندگی مشترک می شوند هر دو اهداف و برنامه‌های مشترکی دارند. اردو می خواهند که روابط شان عاشقانه و دوستان باشد و این ارتباط قوی همچنان ادامه پیدا کند. تا این جای مسئله که ظاهراً مشکلی وجود دارد اما یک موضوع مهم و اجتناب ناپذیر هم وجود دارد و آن هم رابطه جنسی است که جزء جدایی ناپذیر زندگی مشترک محسوب می شود،و درست در همین مورد بسیاری از مشکلات شروع می شود و زن یا مرد حس می کنند رابطه آنها در زندگی مشترک که مورد دلخواه شان نیست ایا در زندگی خود موفق نبوده اند. برقراری ارتباط جنسی سالم در دوران زندگی مشترک موضوع بسیار مفصلی است و ما در این قسمت تنها به بخشی از آن می پردازیم یعنی شروع رابطه جنسی در اوایل ازدواج که ممکن است برای زن و شوهر کمی مشکل ساز باشد.

معمولاً علت مشکل بودن این شروع این است که زن و مرد هنوز به هم عادت نکرده و به عبارتی کمی از هم خجالت می کشند. گاهی این وضعیت در ابتدا باعث ناامیدی طرفین می شود چون هنوز نمی دانند که از نظر روحی به چه آمادگی هایی احتیاج دارند. در این شرایط اگر نسبت به جنس مخالف حس خوبی وجود داشته باشد به راحتی می توان ارتباط موثر برقرار کرد وگرنه کار مشکل تر خواهد شد. نکته مهم دیگر این است که زن و مرد باید قبلاً عالم جنس مخالف را به خوبی شناخته باشند یعنی باید با مطالعه بدانند در دنیای جنس مخالف چه می‌گذرد و احساساتش چگونه است؟ به عنوان یک زن یا مرد چگونه باید با عواطف او برخوردی مناسب داشته و هزاران مورد دیگر که باید قبل از ازدواج و در دوران آشنایی برای ازدواج برای این سوالات پاسخی مناسب پیدا شود. اگر شناخت شرایط روحی و عاطفی طرف مقابل به طور کامل انجام نشده باشد در این صورت رابطه جنسی به یکی از بزرگترین سرچشمه‌های سوء تفسیر از شریک زندگی تبدیل خواهد شد.

شاید بهتر باشد مدت کمی از ازدواج بگذرد و بعد طرفین از یکدیگر انتظار داشته باشند چون اقدام فوری برای رابطه جنسی در بعد از ازدواج ممکن است برای شریک زندگی و به خصوص خانم ها با احساس و تجربه بدی همراه باشد. اگر مراحل ازدواج را به چهار مرحله آشنایی بیشتر،ارزشیابی طرف مقابل،ایجاد احساس قوی و ثابت و ورود به خلوت و حالات روحی خصوصی طرف مقابل تقسیم کنیم،رابطه جنسی باید در مرحله چهارم صورت بگیرد. یعنی باید بتوان با صمیمیت به خلوت و شرایط روحی کاملاً منحصر به فرد طرف مقابل وارد شد،یک رابطه جنسی خوب و موثر برقرار کرد در غیر این صورت به یک تجربه ناگوار و ناخوشایند اجباری تبدیل می شود. در این مرحله بسیار مهم است که هر دو طرف بدانند دیگری نسبت به حوزه خصوصی زندگی خودش و طرف مقابل چه حسی دارد. متاسفانه اکثر خانم ها و آقایان فکر می کنند تنها جذابیت ظاهری برای ایجاد رابطه جنسی موفق کافی است . البته آمادگی ظاهری شرط مهمی است اما کافی نیست و ممکن است آقا یا خانوم حس کنند با وجود آمادگی ظاهری دیگر مشکلی وجود ندارد،اما این طرز فکر صحیح نیست و ممکن است طرف مقابل آماده نبوده و شدیدن از نظر روحی آسیب ببیند. خانم ها معمولا به مدت زمان بیشتری احتیاج دارند تا آمادگی این کار را پیدا کنند و معمولاً بعد از ازدواج بیشتر به این مسئله فکر می کنند که چطور می توان زندگی مشترک را تقویت کرد و چطور می توان رابطه ای محکم تر و قوی تر برقرار کرد. در نتیجه برای برقراری روابط جنسی باید به آنها فرصت داد. در اوایل ازدواج مهم نیست که چقدر زن و مرد جذابیت جنسی دارند بلکه نکته قابل توجه آن است که اگر در این دوران به سرعت و بدون دادن فرصت به طرف مقابل مرحله جنسی عین آن است که آب یخ روی سر یکدیگر ریخته باشید. مثل اینکه هنوز شروع جاده و راه را طی نکرده یک باره به آخر راه برسیم. باید آقایان این فرصت را به خود بدهند تا کاملاً مورد تایید همسرشان قرار گرفته و مهلتی هم هم به خانم ها داده شود تا فارغ از تفکرات جدید در مورد زندگی و آینده برای برقراری رابطه جنسی آماده شوید. اگر این اتفاق خیلی سریع و زود رخ دهد امکان دارد تا مدتی طرفین از هم رانده شوند. معمولا هورمون های مردانه باعث می شود آقایان خیلی سریع برای رابطه جنسی آماده شوند و گاهی این آمادگی سریع باعث می شود به ناچار بدون آمادگی لازم تن به این کار داده و به هیچ وجه از این رابطه لذت نبرند.

جذب ثروت 7

هرگز نگذارید دیگری حد توانایی شما را تعیین کند

هیچ وقت اجازه ندهید نظر شخص دیگری شما را تحت تاثیر قرار دهد. کسی نمی تواند به شما بگوید قادر به انجام چه کارهایی هستید که شما با نیروهای خود چه کارهایی میتوانید انجام دهید. واقعیت این است که تا وقتی خود را محک نزنید نمی دانید قادر به انجام چه کارهایی هستید. پس چگونه ممکن است فرد دیگری بداند؟هرگز نگذارید دیگری حد توانای شما را تعیین کند. باور کردن اینکه هیچ چیز غیرممکن وجود ندارد،تقریباً تمام موفقیت‌های شگفت انگیز پس از این که کاملاً غیر ممکن نشان داده بودند صورت گرفته است. زمانی که این قانون را درک کنیم همه چیز ممکن می شود. اگر چیزی غیرممکن باشد نمی توانیم آن را تصور کنیم. همانگونه که زمانی بشر پرواز را غیر ممکن می دانست ولی عده بسیار کمی بودند که به آن باور داشتند و این امر را محقق کردند و در دنیا مثال های بسیاری از این قبیل وجود دارد حتی در زندگی اطرافیان ما هستند کسانی که با خودباوری بر خود کاری را کرده اند که شاید ما هیچ وقت در خود آن را نمی دیدیم و یا حتی در آن فرد ، ولی با خودباوری و اعتقاد به توانایی های خود غیر ممکن ها را ممکن می‌کنیم. درست لحظه ای که اجازه دهید کسی شما را بر خلاف آن چه درست می دانید تحت تاثیر قرار دهد اعتماد به نفسی که شجاعت را به شما القا می کند و تمام نیروهایی که شجاعت ایجاد می کند را از دست می دهید. در لحظه‌ای که در برنامه خود تغییر جهت می دهید شروع به اجرای فکر دیگری می کنید و نه فکر خودتان.

شما هدایت شونده و هدایت کننده. از شجاعت و تصمیم ذهن خود دست می کشید و از این رو نیروهایی را که برای حفظ و انجام کار خود نیاز دارید نخواهید داشت. در عوض از اتکا به خویش،ترسو خواهید شد و شکست را میهمان خود می کنید. موقعی که به خود اجازه می دهید تا تحت تاثیر برنامه فرد دیگری قرار بگیرید،نمی توانید آنگونه که باید قضاوت کنید. زیرا با تاثیر پذیرفتن از فرد دیگر به خود اجازه داده اید تا از شجاعت و عزم خود محروم شوید و شما در عوض،چیزی از شجاعت و عزم او دریافت نمی‌کنید. در نتیجه در همان وضعیتی قرار می گیرید که همه اموال خود را به شخصی بدهید بدون اینکه از شما قدردانی کند.

در سال 1954 زمانی که راجر بانیستر تصمیم گرفت رکورد یک مایل در چهار دقیقه را بشکند مردم بر این باور بودند که بدن انسان میتواند انقدر سریع باشد. پزشکان عقیده داشتند که اگر اینقدر سریع بدوید قلبتان منفجر خواهد علیرغم همه این ها راجر می‌دانست این کار شدنی است. سپس کارش را شروع کرد. بانیستر با رویکردی علمی سراغ این کار رفت و برنامه تمرینی لجام‌گسیخته ای برای خود طراحی کرد که در آن هر روز نیم ساعت در زمان استراحت ناهار تمرین می کرد. سال 1954 در یک روزه ابری وی با تیم همکارانش تاریخ ساز شد. تنها چند هفته پس از رکورد شکنی راجر بانیستر دیگر دوندگان هم این سد را شکستند. جمله های به یاد ماندنی از راجر بانیستر که می گوید: کسی که بتواند وقتی درد میکشد خودش را جلوتر ببرد همان کسی است که برنده خواهد شد.

این داستان کوتاه و واقعی نشان دهنده این است که هر غیر ممکنی ممکن خواهد شد حتی اگر تمام مردم آن کار را غیر ممکن بدانند تنها مهم این است که که تو آن کار را ممکن بدانی و آن را به واقعیت تبدیل کنی و بخش مهم تاریخ زندگی خود را رقم بزنی.

جذب ثروت 6

افکار هایی که باید همیشه در ذهن داشته باشیم

این افکار را همیشه در ذهن داشته باشید

1- در سکوت به خود برترم اجازه میدهم کنترل کامل بر من داشته باشد.

2-  با خود برترم صادق خواهم بود.

3- نسبت به درک خود از درستی وفادار خواهم ماند.

4- میدانم به نفع من است که به اهداف مهم خود وفادار بمانم.

5- از خود تقاضای یاری می کنم تا بتوانم به خاطر خود و دیگران عاقلانه عمل کنم.

شجاعت به منزله ستون مهره های انسان است. انسان شجاع ثابت قدم است و آنچه را باور دارد بیان می کند و به آن عمل می کند انسانهایی که به آنچه که باور دارند عمل نمی کنند در آینده ای نه چندان دور دچار حسرت خواهند شد این خود مقدمه‌ای بر از دست دادن باورها و اعتقادات فرد به خود و توانایی های خود است مگر آنکه از یک جایی به بعد این روند را اصلاح و خود واقعی را آشکار کنیم با تمرکز بر شجاعت و انجام  به آنچه که باور داریم. انسان شجاع دارای اعتماد به نفس است. همه خصیصه های اخلاقی و نیروهای ذهنی را که سازنده انسان نیرومند است به خود جذب می کند در حالی که انسان فاقد شجاعت همه خصیصه های انسان ضعیف از قبیل دودلی تردید شک و عدم تعادل در هدف را به سوی خود جذب می‌کند. پس می توان به ارزش تمرکز بر شجاعت پی برد. تمرکز بر شجاعت حیاتی ترین عنصر موفقیت است. حتماً برای تک تک شما لحظاتی در زندگی بوده است ست که شک بر انجام عملی شما را فرا گرفته و آن را انجام نداده اید و در آینده نه چندان دور بسیار افسوس آن را خورده اید مخصوصاً وقتی که می بینید دیگری این کار را انجام داده و در آن بسیار موفق شده است پس این خود نتایج فقدان شجاعت است. فقدان شجاعت باعث ایجاد مشکلات مالی،روحی و اخلاقی می شود. هنگام وقوع مشکلی جدید مرد یا زن فاقد شجاعت به جای اینکه آن مشکل را قابل حل به داند،دنبال دلایل انجام نشدن و حل نشدن آن می رود و طبیعی است که شکست پیامد تقریبا اجتناب ناپذیر می باشد. این موضوع در خور بررسی بسیار است. به تمام چیزهایی که در محدوده اختیار شما قرار دارد به عنوان امری ممکن و نه فقط محتمل نگاه کنید. خواهید دید که بسیار موفق تر خواهید شد. چون هنگامی که چیزی را غیرممکن فرض می کنید،تمام عناصری را که به شکست کمک میکنند به سوی خود جذب می کنید. همچنین آن آن حس روانی ثابت و نیرومند که برای موفقیت بسیار مهم است را نیز از بین می برید. کسی که فاقد شجاعت است ناخودآگاه تمام عوامل تحقیر آمیز،ضعیف کننده، یأس آور و ویران کننده را به سوی خود جذب می کند در نتیجه وقتی نمی تواند چیزهایی را که به طور ضعیفی آرزو می کند حفظ کند از بخت بد خود گله می کند. و اما میرسیم به پیروزی فرد شجاع در همه چیز،ابتدا باید شجاعت داشته باشیم که چیزی را قویٱ بخواهیم که اگر می خواهیم آرزویی را بر آوریم باید با تمام نیرو های ذهنی از آن پشتیبانی کنیم،چنین خواستنی از نیروی تسلط کافی برای تغییر تمام شرایط نامطلوب برخوردار است. فرد شجاع در میدان جنگ و چه در میدان زندگی تجاری پیروز است.


شجاع چیست؟

شجاعت،اراده بر عمل است. شجاع بودن به همان اندازه انرژی نیاز دارد که ترسو بودن نیاز دارد. مسئله فقط آموزش درست با روشی درست است. شجاعت نیروهای ذهنی را روی کاری که در دست داریم متمرکز می کند. سپس این نیروها را اندیشمندانه،مداوم و با تأمل هدایت می کند و در عین حال تمام نیروهای موفقیت را به سوی هدف مورد نظر هدایت می کند،از سوی دیگر ترسو بودن نیروهای ذهنی و روحیه را از بین می برد و از این راه موجبات شکست را فراهم می کند.


پرهیز از معاشرت با افراد ترسو

از آنجا که ما خود شجاعت را ایجاد می کنیم باید از معاشرت با افراد ترسو بپرهیزیم. تشخیص این افراد آسان است زیرا به دلیل ترس عادت به جذب مشکلات جدید دارند ولی فرد شجاع از هیچ چیز نمی ترسد. پس از تنها چیزی که باید بترسید افراد ترسو هستند.

امروز را با این فکر که دلیلی برای ترس ندارید آغاز کنید. اگر افکار ناشی از ترس به فکر شما آمد مانند یک افعی مهلک آنها را از خود دور کنید. عادت کنید که هرگز به هیچ چیز نامطلوب برای خود و دیگران فکر نکنید.

در مورد مقابله با مشکلات جدید یا قدیمی همیشه فکر کنید و بگویید (من شجاع هستم). هرگاه تردیدی به آستانه ذهن شما رسید آنرا دور کنید. فراموش نکنید شما حاکم بر ذهن خود هستید و می توانید افکار خود را کنترل کنید.

عقیده خوبی وجود دارد که اغلب تایید می کند: من شجاعت دارم زیرا شایسته آن هستم،به آن نیاز دارم،آن را استفاده می کنم و در نهایت به این دلیل که من از سستی و ضعفی که حاصل ترسویی است پرهیز می کنم.

این را می توانید هر روز صبح قبل از شروع هر کاری با خود بگویید تا ذهن شما ما به این مسئله خو بگیرد و جزو عادات روزانه شما شود مثل نفس کشیدن به حدی که بدون اینکه به آن فکر کنید در ذهن شما مرور شود.

هیچ توجهی برای فقدان شجاعت وجود ندارد و مضرات حاصل از عدم شجاعت که تقریباً به طور حتم شما را از پا در می آورند به مراتب بیش از منافع شجاعت برای غلبه بر مشکلات است. در این صورت حق با فیلسوفی است که گفته است: از تنها چیزی که باید ترسید ترس است.