سرشت زندگی

سرشت زندگی

این وبلاگ در مورد تمام مسائل به نحوی اطلاع رسانی می کند با کمک شما دوستان و نظراتتان
سرشت زندگی

سرشت زندگی

این وبلاگ در مورد تمام مسائل به نحوی اطلاع رسانی می کند با کمک شما دوستان و نظراتتان

جذب ثروت 9

فقر و ثروت

هیچ فردی از ابتدا محکوم به فقر نبوده است. وقتی ثروت تحت شرایط مناسب به دست می آید زندگی را وسعت می بخشد. از هر چیز می توان هم استفاده خوب و هم استفاده بد کرد. نیروهای ذهنی نیز مانند ثروت می توانند هم در جهت خوب و هم در جهت بد هدایت شوند. با کمی استراحت می توانیم تجدید قوا کنیم. استراحت بیش از حد انسان را به سوی تنبلی،حماقت و آرزو های خیال پردازانه سوق می دهد. اگر ثروت خود را ناعادلانه از دیگران به دست بیاوریم،از نیروهای خود استفاده نابجا کرده‌ایم. ولی اگر ثروت شما از منابع درست به دست آید،خوشبخت می شوید. از طریق ثروت می‌توانیم کاری کنیم که باعث ترقی خودمان و دیگران شویم. اولین گام به سوی کسب ثروت هدف است،کسب ثروت هدف افراد بسیاری است و بنابراین موجب تلاش و فعالیت آنها می شود. ثروت را برای این می خواهند تا طوری لباس بپوشند و زندگی کنند که باعث جذب دوستان زیادی شوند. بدون دوست برای اطرافیان خود آنقدر ویژه نخواهند بود.حقیقت این است که هر قدر خود و اطراف خود را جذاب تر کنیم،تاثیر الهام بخش تری خواهیم داشت. احاطه شدن با شرایط ناخوشایند و نامطلوب به فکر درست راه پیدا نمی کند. بنابراین اولین گام به سوی کسب ثروت این است که اطراف خود را با تاثیرات مفید احاطه کنید. محیط رشد دهنده ای برای خود بخواهید،خود را در آن قرار داده و تحت تاثیر آن شکل بگیرید. ثروت نتیجه تلاش فراوان نیست،اغلب مردان بزرگ همه اعصار،نسبتاً ثروتمند بودند. آنها یا آن را به ارث برده یا به دست آورده‌اند. بدون پول نمی توانستند موفق شوند. کسی که در شرایط سخت فیزیکی مشغول کار است،غیر ممکن است ایده‌آل‌های بالای کسی را داشته باشد که در رفاه نسبی است. ثروت معمولاً ثمره موفقیت است،ولی در مجموع نتیجه تلاش فراوان نیست. هزاران نفر که سخت کار می کنند،هرگز ثروتمند نمی شوند. دیگران با تلاش بسیار کمتر ثروت بسیاری کسب می کنند. دیدن توانایی‌ها و امکانات پیش رو،گام دیگری به سوی کسب ثروت است. یک مرد می تواند تا آخرین حد توان کوشا باشد ولی اگر از نیروهای ذهن خود استفاده نکند،فقط کارگری است تحت فرمان مردی که از نیروهای ذهنی خود در جهت سود و منفعت خود استفاده می کند. مطمئناً فقط از طریق پس انداز درآمد نمی توان ثروتمند شد زیرا هیچ کس نمی تواند در مدت عمر معمولی و فقط از طریق پس انداز درآمد خود،ثروتمند شود. عده بسیاری در تمام عمر خود صرفه جویی می‌کنند ولی این گونه نشاط و انرژی خود را هدر می‌دهند. مثلاً مردی را میشناسم که پیاده سر کار میرفت. یک ساعت طول می‌کشید به محل کار خود برسد و یک ساعت هم طول می کشید تا از محل کار خود به منزل برسد. او می توانست با ماشین این مسیر را طی ۲۰ دقیقه طی کند. او هر روز 2000تومان پس انداز می کرد ولی دو ساعت را هدر می‌داد. سرمایه گذاری چندان سود بخشی نبود جز اینکه زمان صرف شده برای ورزش پیاده روی برای سلامتی او فایده فراوانی داشت. اگر همین میزان زمان را صرف تمرکز در جهت تلاش برای غلبه بر محیط کار ناخوشایند می کرد،می توانست خود را در مسیر خوشبختی قرار دهد. یکی از بزرگترین اشتباهات بسیاری از افراد نسل حاضر این است که با افرادی معاشرت می‌کنند که نمی‌توانند توانایی‌های آنها را آشکار کنند یا باعث رشد آنها شوند.وقتی جنبه اجتماعی زندگی بیش از حد یک جانبه رشد می‌کند و اغلب نیز چنین است و تفریح و سرگرمی،انگیزه اصلی زندگی شخصی می شود،فرد به جای صرفه جویی عادت به ولخرجی پیدا میکند و به هدر دادن منابع جسمی،ذهنی،روحی و معنوی به جای حفظ آنها آدت می کند. در نتیجه این شخص انگیزه درستی ندارد و قدرت ها و نیروهای خدادادی او رشد نکرده باقی می مانند و در نتیجه در تمام روابط بالاتر زندگی،قضاوت ضعیفی خواهد داشت. در اموال و دارایی همیشه ضعیف ترین است. اغلب مانند انگل وابسته است و اگر موقعیت استقلال و تولید داشته باشد،بیشتر مصرف کننده خواهد بود و تولید ضعیفی خواهد داشت. ظاهراً قسمتی جدایی ناپذیر از زندگی غم انگیز این افراد است که قبل از درک نیرو ها و قوانین سازنده زندگی باید این گونه دردناک درس بگیرند. عده اندکی از اشتباه دیگران درس می‌گیرند ولی بیشتر افراد باید خود تجربه کنند و دانشی را که از این طریق به دست می آورند،در زندگی خود صرف بازسازی کنند. و اما روش انسان های موفق: هر شخصی که تا کنون به جایی رسیده هرگز برای مدت طولانی کارهای جزئی نکرده است. فرد موفق وقت خود را برای فکر کردن نیاز دارد. او وظایف خود را مانند روز گذشته انجام نمی دهد،بلکه در اثر تلاش متمرکز و سنجیده،دائم در تلاش برای بهبود روش های خویش است.

خلاصه کوتاهی از زندگی آبراهام لینکلن رئیس جمهور آمریکا:

آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا که از وی به عنوان یکی از بزرگترین مردان تاریخ که توانست به برده‌داری خاتمه دهد یا شده است. او در یک خانواده فقیر به دنیا آمد. لینکلن در طول زندگی خود سختی ها و شکست و ناکامی های بسیاری را کشیده بود. پدر لینکلن تنها با تبری که داشت خرج زندگی آنها را به سختی در می آورد تنها در یک کلبه چوبی کوچک که هیچ پنجره ای در آن نبود به سختی زندگی می کردند. لینکلن که از او به عنوان منجی بزرگ ایالت متحده آمریکا یاد می‌شود به افسردگی شدید مبتلا بود البته عده‌ای نیز بر این باور بودند که این افسردگی در خانواده او منشأ ژنتیکی دارد زیرا پدر و مادر او نیز از علائم افسردگی شدید رنج می‌بردند. گفته می‌شود که او در سن ۳۱ و ۳۴ سالگی در تجارت شکست خورد و در ۳۲ سالگی در انتخابات مجلس بازنده شد و در ۳۵ سالگی همسرش را از دست داد،در ۳۶ سالگی دچار یک فروپاشی عصبی شد. در ۴۳ و ۴۶ و ۴۸ سالگی در انتخابات کنگره و در ۵۵ سالگی در انتخابات سنا شکست خورد و در ۵۶ سالگی در تصدی معاونت ریاست جمهوری ناکامان،در سن ۵۸ سالگی در انتخابات مجلس سنا شکست خورد و سرانجام در ۶۰ سالگی به ریاست جمهوری برگزیده شد.

از جمله کارهای آبراهام لینکلن در زمان ریاست جمهوری وی اینگونه بود: سازماندهی جنگ داخلی و پیروزی در آن،از بین بردن برده داری،تجدیدنظر در ارزش های ملی،تشکیل حزب سیاسی نوین و حفظ آمریکا است. ولی متاسفانه او را در در آوریل ۱۸۶۵ با ضربه گلوله به قتل رساندن.

جذب ثروت 8

از بین رفتن نیروی مخالف و زیان مند

درست روی معکوس ترس،نیاز،تهیدستی ،بیماری و غیر متمرکز کنید. هرگز به توانایی خود تردید نکنید زیرا شما در صورت استفاده از توانایی فراوانی برخوردار هستید. بسیاری از افراد شکست می خورند زیرا در توانایی خود تردید دارند. به جای ایجاد نیروهای ذهنی قوی که بسیار برای آنها سودمند است،ترس،آن ها را نابود می کند. ترس انرژی را فلج میکند و مانع جذب نیرو هایی می شود که شروع موفقیت را رقم می‌زنند.ترس،بدترین دشمن ماست. کمتر کسی واقعاً می داند که می تواند موفقیت بسیاری کسب کند. مردم خواهان نهایت نیرو های خود هستند اما افسوس که بر حسب تصادف فردی را می توانیم بیابیم که از توانایی های هنگفت وجود خویش آگاه است. انسان شجاع از پس از امتحانات زندگی برمی آید،موفقیت را تحت کنترل دارد،درست قضاوت میکند،حضور موثر و شخصیتی نیرومند را در خود پرورش می دهد و اغلب مشاور جامعه ای می شود که به آن خدمت می کند.

حال چگونه بر افسردگی و یأس غلبه کنیم؟این دو حالت مضر است و شما را غصه دار می کند. این دو حالت هایی هستند که با تمرکز دقیق‌تر بر خود برتر به سرعت مغلوب می‌شوند. برای اینکه به این ترتیب ارتباط خود با جریان نیروهای مضر را قطع می کنید. همچنین می توانید این حالت ها را با انتخاب و تمرکز بر موضوعی خوشایند از خود دور کنید. از طریق قدرت اراده و کنترل فکر به هر چیز که بخواهیم می توانیم برسیم. این نیروی شگفت آور به طور ذاتی در همه ما وجود دارد و هرگز جز جهل،دلیل کافی دیگری برای ترس وجود ندارد. هر بدی که به ما میرسد حاصل جهل است و هر فرد برخوردار از قدرت تفکر،قدرت غلبه بر جهل و بدی را دارد ولی افسوس که بیشتر ما انسانها از این قدرت استفاده نمی کنیم و مدتی از عمر خود را در این حالت به سر می بریم و منتظر یک تغییر بزرگ در زندگی مان هستیم و یا منتظرم یک ناجی ولی خبر بد این است که هیچکدام از این دو محقق نخواهد شد زیرا تغییر شرایط فقط و فقط به خودمان بستگی دارد نه هیچ چیز دیگر و هیچ کس دیگر. درد و رنج ناشی از اشتباه درسی تجربی است و هدف درد و رنج،آگاهی دادن درباره جهل ماست. افسردگی دال بر این است که گروه های فکری ما به طور نادرست ترکیب می شوند و از این رو جریان ها نیروی اشتباهی را جذب میکنند. آنچه باید انجام دهیم تمرین دادن اراده و تمرکز بر موضوعات شاد است. من فقط به موضوعاتی می اندیشم که لایق خود برتر من و قدرت های آن باشد. مصالح تفکر به مسائل مثل این می‌ماند که بندبازی روی بند به فکر رد شدن از روی طناب است ولی تماشاچی ها به فکر این هستند که نکند بند باز از روی طناب بیفتد نوع نگرش در اینجا بسیار مهم است چنانچه اگر بند باز نگرش مردم و تماشاچیان را می‌داشت بدون شک می‌افتاد زیرا به افتادن فکر کرده بود نه به رسیدن به مقصد،این مثال کوچکی درباره تفکرات ما از آن چیزهایی است که میخواهیم و نمی‌خواهیم،پس بیایید به آن چیزی که می خواهیم فکر کنیم نه با آن چیزی که نمی خواهیم زیرا به هر کدام فکر کنیم آن را برای خود رقم زده ایم

جذب ثروت 7

هرگز نگذارید دیگری حد توانایی شما را تعیین کند

هیچ وقت اجازه ندهید نظر شخص دیگری شما را تحت تاثیر قرار دهد. کسی نمی تواند به شما بگوید قادر به انجام چه کارهایی هستید که شما با نیروهای خود چه کارهایی میتوانید انجام دهید. واقعیت این است که تا وقتی خود را محک نزنید نمی دانید قادر به انجام چه کارهایی هستید. پس چگونه ممکن است فرد دیگری بداند؟هرگز نگذارید دیگری حد توانای شما را تعیین کند. باور کردن اینکه هیچ چیز غیرممکن وجود ندارد،تقریباً تمام موفقیت‌های شگفت انگیز پس از این که کاملاً غیر ممکن نشان داده بودند صورت گرفته است. زمانی که این قانون را درک کنیم همه چیز ممکن می شود. اگر چیزی غیرممکن باشد نمی توانیم آن را تصور کنیم. همانگونه که زمانی بشر پرواز را غیر ممکن می دانست ولی عده بسیار کمی بودند که به آن باور داشتند و این امر را محقق کردند و در دنیا مثال های بسیاری از این قبیل وجود دارد حتی در زندگی اطرافیان ما هستند کسانی که با خودباوری بر خود کاری را کرده اند که شاید ما هیچ وقت در خود آن را نمی دیدیم و یا حتی در آن فرد ، ولی با خودباوری و اعتقاد به توانایی های خود غیر ممکن ها را ممکن می‌کنیم. درست لحظه ای که اجازه دهید کسی شما را بر خلاف آن چه درست می دانید تحت تاثیر قرار دهد اعتماد به نفسی که شجاعت را به شما القا می کند و تمام نیروهایی که شجاعت ایجاد می کند را از دست می دهید. در لحظه‌ای که در برنامه خود تغییر جهت می دهید شروع به اجرای فکر دیگری می کنید و نه فکر خودتان.

شما هدایت شونده و هدایت کننده. از شجاعت و تصمیم ذهن خود دست می کشید و از این رو نیروهایی را که برای حفظ و انجام کار خود نیاز دارید نخواهید داشت. در عوض از اتکا به خویش،ترسو خواهید شد و شکست را میهمان خود می کنید. موقعی که به خود اجازه می دهید تا تحت تاثیر برنامه فرد دیگری قرار بگیرید،نمی توانید آنگونه که باید قضاوت کنید. زیرا با تاثیر پذیرفتن از فرد دیگر به خود اجازه داده اید تا از شجاعت و عزم خود محروم شوید و شما در عوض،چیزی از شجاعت و عزم او دریافت نمی‌کنید. در نتیجه در همان وضعیتی قرار می گیرید که همه اموال خود را به شخصی بدهید بدون اینکه از شما قدردانی کند.

در سال 1954 زمانی که راجر بانیستر تصمیم گرفت رکورد یک مایل در چهار دقیقه را بشکند مردم بر این باور بودند که بدن انسان میتواند انقدر سریع باشد. پزشکان عقیده داشتند که اگر اینقدر سریع بدوید قلبتان منفجر خواهد علیرغم همه این ها راجر می‌دانست این کار شدنی است. سپس کارش را شروع کرد. بانیستر با رویکردی علمی سراغ این کار رفت و برنامه تمرینی لجام‌گسیخته ای برای خود طراحی کرد که در آن هر روز نیم ساعت در زمان استراحت ناهار تمرین می کرد. سال 1954 در یک روزه ابری وی با تیم همکارانش تاریخ ساز شد. تنها چند هفته پس از رکورد شکنی راجر بانیستر دیگر دوندگان هم این سد را شکستند. جمله های به یاد ماندنی از راجر بانیستر که می گوید: کسی که بتواند وقتی درد میکشد خودش را جلوتر ببرد همان کسی است که برنده خواهد شد.

این داستان کوتاه و واقعی نشان دهنده این است که هر غیر ممکنی ممکن خواهد شد حتی اگر تمام مردم آن کار را غیر ممکن بدانند تنها مهم این است که که تو آن کار را ممکن بدانی و آن را به واقعیت تبدیل کنی و بخش مهم تاریخ زندگی خود را رقم بزنی.