سرشت زندگی

سرشت زندگی

این وبلاگ در مورد تمام مسائل به نحوی اطلاع رسانی می کند با کمک شما دوستان و نظراتتان
سرشت زندگی

سرشت زندگی

این وبلاگ در مورد تمام مسائل به نحوی اطلاع رسانی می کند با کمک شما دوستان و نظراتتان

کارگاه ذهن

یک اندیشه زیبا و مثبت ، یک بهشت را در زندگی می سازد و یک اندیشه منفی و یأس آور، جهنمی را در دنیای انسان خلق می کند.

دنیای انسان ، دنیای خلق اندیشه های اوست . آدمی هر پدیده ای را که در دنیای واقعیات خلق می کند ، ابتدا در کارگاه ذهن خود به صورت یک اندیشه تولید می کند .

زندگی انسان ، محصول لحظه لحظه های تفکّر اوست . فرق بین انسانها ، فرق در نظام تفکر آنهاست . آدمیان با نوع تفکّر خود از هم متمایز می شوند . فرق یک انسان موفق و یک انسان شکست خورده ، فرق در نظام تفکّر و اندیشه های آنهاست.

فقر نتیجه فکر فقیرانه یک انسان است و ثروت حاصل فکر ثروت جویانه یک انسان دیگر . انسانها ، همان هستند که می اندیشند.

هر اندیشه شما نتی است که در جهان هستی نواخته می شود و کائنات به اذن خداوند موظف شده اند تا با این نت شما همندا شوند و آنها هم در همان دستگاهی بنوازند که شما با نوع اندیشه خود ( مثبت یا منفی ) نواخته اید تا در نهایت یک سمفونی را خلق کنند بنام سمفونی زندگی شما .

آنجا که شما زیبا ، مثبت ، خلاق ، هدفمند و امیدوارانه می اندیشید کائنات یعنی همان کائنات که به فرمان خدای رحمان به تسخیر انسان در آمده است ، آنها هم زیبا می نوازدند و در نهایت سمفونی زندگی شما را زیبا خلق می کنند بنابراین کیفیت زندگی شما به کیفیت اندیشه های شما بستگی دارد .

نکات زندگی


نکات زندگی


زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است.


تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد؛ مرغ است.


 زندگی ما با ” تولد” شروع نمی شود؛ با “تحول” آغاز میشود.


 لازم نیست “بزرگ ” باشی تا “شروع کنی”، شروع کن تا بزرگ شوی …


اگر قبل از رفتن کسی خوشبخت بودید ؛ بعد از رفتنش هم می توانید خوشبخت باشید…


باد با چراغ خاموش کاری ندارد ؛ اگر در سختی هستی بدان که روشنی…


 ما فقط برای یک بار جوان هستیم ؛ولی با یک تفکر غلط می توانیم برای همیشه نابالغ بمانیم …


 بخشش؛ گذشته را دگرگون نمی سازد؛ ولی سبب گشایش آینده می شود…


و در آخر :


ما نمی توانیم تعیین کنیم چند سال زنده خواهیم بود؛ اما می توانیم تعیین کنیم چقدر از زندگی بهره ببریم…


نمی توانیم تک تک اعضای صورتمان را انتخاب کنیم؛ اما می توانیم انتخاب کنیم که چهره مان چگونه به نظر برسد…


نمی توانیم پیش آمدن لحظات دشوار زندگی را متوقف کنیم؛ اما میتوانیم تصمیم بگیریم زندگی را کمتر سخت بگیریم..

نخونی از دستت رفته ها

حیوانات به سادگی به ما نشان می دهند که چطورمی توان

محدودیتهای ذهنی تحمیل شده را پذیرفت . کک، فیل و دلفین مثالهای خوبیهستند. ککها حیوانات کوچک جالبی هستند آنها گاز می گیرند و خیلی خوب می پرند آنهابه نسبت قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند.اگر یک کک را در ظرفی قرار دهیم از آن بیرونمی پرد . پس از مدتی روی ظرف را سرپوش می گذاریم تا ببینیم چه اتفاقی رخ می دهد . کک می پرد و سرش به در ظرف می خورد و با کمی سر درد پایین می آید . دوباره می پرد وهمان اتفاق می افتد. این کار مدتی تکرار می شود . سر انجام در ظرف را بر می داریمکک دوباره می پرد ولی فقط تا همان ارتفاع سرپوش برداشته شده. درست است که محدودیتفیزیکی رفع شده است ولی کک فکر می کند این محدودیت همچنان ادامه دارد.فیلها رامی توان با محدودیت ذهنی کنترل کرد . پای فیلهای سیرک را در مواقعی که نمایش نمیدهند می بندند . بچه فیلها را با طنابهای بلند و فیلهای بزرگ را با طنابهای کوتاه. به نظر می آید که باید بر عکس باشد زیرا فیلهای پرقدرت به سادگی می توانند میخطنابها را از زمین بیرون بکشند ولی این کار را نمی کنند. علت این است که آنها دربچگی طنابهای بلند را کشیده اند و سعی کرده اند خود را خلاص کنند . سرانجام روزیتسلیم شده دست از این کار کشیده اند، از آن پس آنها تا انتهای طناب می روند و میایستند. آنها این محدودیت را پذیرفته اند.دکتر ادن رایل یک فیلم آموزشی در موردمحدودیتهای تحمیلی تهیه کرده است. نام این فیلم ، می توانید بر خود غلبه کنید استدر این فیلم یک نوع دلفین در تانک بزرگی از آب قرار می گیرد نوعی ماهی که غذای موردعلاقه دلفین است نیز در تانک ریخته می شود . دلفین به سرعت ماهیها را می خورد . دلفین که گرسنه می شود تعدادی ماهی دیگر داخل تانک قرار می گیرند ولی این بار درظروف شیشه ای. دلفین به سمت آنها می آید ولی هر بار پس از برخورد با محافظ شیشه ایبه عقب رانده می شود پس از مدتی دلفین از حمله دست می کشد و وجود ماهیها را ندیدهمی گیرد . محافظ شیشه ای برداشته می شود و ماهیها در داخل تانک به حرکت در می آیندآیا می دانید چه اتفاقی می افتد ؟ دلفین از گرسنگی می میرد غذای مورد علاقه او دراطرافش فراوان است ولی محدودیتی که دلفین پذیرفته است او را از گرسنگی می کشد .ما دلفین نیستیم فیل و کک هم نیستیم ولی می توانیم از این آزمایش‌ها درسبگیریم زیرا ما هم محدودیت هایی را می پذیریم که واقعی نیستند به ما می گویند یا مابه خود می گوییم نمی توان فلان کار را و بهمان کار را انجام داد و این برای ما یکواقعیت می شود. محدودیت ذهنی به محدودیتی واقعی تبدیل می شود و به همان مستحکمی . چه مقدار از آنچه ما واقعیت می پنداریم واقعیت نیست بلکه پذیرشماست؟