سرشت زندگی

سرشت زندگی

این وبلاگ در مورد تمام مسائل به نحوی اطلاع رسانی می کند با کمک شما دوستان و نظراتتان
سرشت زندگی

سرشت زندگی

این وبلاگ در مورد تمام مسائل به نحوی اطلاع رسانی می کند با کمک شما دوستان و نظراتتان

بازاریابی شبکه ای یک بیزینس است نه یک شغل

- آموزش بازاریابی شبکه ای -

بازاریابی شبکه ای یک بیزینس است نه یک شغل

 

اگر من و تو از فرط بیکاری به دامان این کار پناه بیاوریم باز ضربه سختی می خوریم. شاید ترس از بیکاری ما را نگه دارد و یا اینکه اگر پیشنهاد بهتری بشود، خوب باز هم از ترس بیکاری به آن کار پناه می آوریم.

 

اگر برای پیشبرد کار، به این نتیجه رسیدی که بیشتر هزینه کنی، با زبان بی زبانی سنگ این الگو را بر سینه می زنی. دوستی         می گفت:" من تا به حال از این سیستم، نزدیک به 20 میلیون تومان درآمد داشته ام، اما نفهمیدم که چه طور و برای چه خرج شد؟


" اگر فرمانروای من و تو ترس و طمع باشد با هر تلنگری که این احساسات برانگیخته می شوند به آن سو حرکت می کنیم. آن کس که براساس آرزو تصمیم به پذیرفتن این شغل بکند و از ترس نداشتن پورسانت خود را ببازد و مهار خود را نداشته باشد، چون جز این الگو را نمی شناسد ناچار به سراغ کار دیگه ای می رود (اصلا تو بگو یک نتورک دیگر) و یا اینکه این کار را تحمل می کند و رنج می برد و روان خسته و رنجورش با هر صدمه ای که ناشی از احساسات درونی اوست، رنجورتر می شود.

اگر در دامان احساسات خودمان به بالاترین درآمد هم برسیم. همچنان برده دام کارکردن و پول درآوردن هستیم. برده ای با دستمزد بالا. این به آن معنی است که ممکن است افرادی با همین الگو به درآمد بالایی هم برسند. همچنان که شاهد مثال داریم. و اینکه شاید رسیدن به سقف درآمدی و به دست آوردن پول مهم باشد اما مهم تر از آن داشتن درآمدی همیشگی است. غیر از این است؟ بیایید اندکی بیاندیشیم.

بازاریابی شبکه ای یک بیزینس است نه یک شغل.

یک بیزینس که همه چیزش به تو ربط پیدا می کند. تو آمده ای که خودت، زندگی ات و تواناییهایت را محک بزنی. شاید مثل آن دوست جلسه share اهداف بر این عقیده باشی که به دنبال پول آمده ای. چرا که مثل هر کس دیگر دوست داری به آرزوهایت برسی. اما اندکی صبر کن. اگر من پیشنهاد پولی همسنگ درآمد network داشته باشم آیا باز به فعالیت خود ادامه می دهی؟ مگر تو نمی خواستی فقط پولی فراهم کنی تا آرزوهایت را تحقق بخشی. خوب این هم پول. اصلا network چه صنمی است که به آن چسبیده ای؟ پس بیا به دنبال من! من هویج بزرگتری برایت سراغ دارم.

گمان من چیز دیگری است. داستان به دنبال پول رفتن، گشتن و همچنین برای پول کار کردن همچون داستان آن بچه گربه است که به دور خود می چرخید. چرا؟ چون به او گفته بودند خوشبختی در انتهای دم گربه است. اما مگر گربه می تواند انتهای دم خود را بگیرد؟ برای پول کارکردن هم به خاطر دست یافتن بر خوشبختی است. یافتن یک شغل هم برای پیدا کردن خوشبختی است. خوب دقت کنید. قصد من رد کردن شغل یا محکوم کردن دارندگان مشاغل نیست. بلکه منظورم این است که اگر شغلی را برای رسیدن به رؤیاها و آرزوهای خود برگزینی راه سختی را رفتی. راهش دریافتن خواسته خود در زندگی و به دنبال آن جفت و جور کردن یک بیزینس است. و بازاریابی شبکه ای یک بیزینس است. بیزینس صبر می خواهد. درنگ می خواهد که لحظه ای بایستی و به خودت بیاندیشی. به اینکه من چرا و به چه دلیلی می خواهم از راه network به آرزوهایم برسم. آرامش می خواهد از آن رو که نظاره گر سازمان خود باشی. که می خواهی چطور به خودت و دیگران یاد بدهی که عمارت خود را بنا کنند. نه برای امروز بلکه برای سالهای سال. حال فکر کن که چقدر گرفتاری پیش می آید اگر که من و تو بیاییم در یک بیزینس همچون یک شاغل که در انتظار دستمزد ماهیانه و اضافه آن است، رفتار کنیم.

یکی از اهداف زیرمجموعه هایم این بود: می خواهم با مردی که دوست دارم ازدواج کنم؟ 8 ماه فعالیت کرد. به تعادل 120 رسید. با مردی که دوست داشت ازدواج کرد. اما فعالیت در سازمان خود را رها کرد و به کار سابق خود که از آن نفرت داشت بازگشت. اینها شرط ازدواج او بود. البته مرد دلخواه او درآمد ماهیانه خوبی داشت و قول داده بود هرچه بخواهد به او می دهد. نکته جالب اینجاست که او به راحتی این پیشنهاد را قبول کرد. سؤال: آیا او به کار خود علاقه داشت؟ آیا برای پول بیشتر آمده بود؟.....یک پیشنهاد اضافه دستمزد همراه با تضمین.

در سیستم های جدید که مجوز بازاریابی شبکه ای گرفته اند ، خیلی از عزیزان از دریافت پورسانت کم گله می کنند و سیستم خودشان را با سیستم های هرمی مانند کوئست مقایسه می کنند ، سخن من با شما هم است ، شما با ساختن می توانید به تمام آرزو های خود دست یابید که این به انتخاب شمابر می گرده که برای فعالیت در زمینه بازاریابی شبکه ای چه معیار هایی دارید .

آگاه باشید که انتخاب شایسته شما ، مسیر رسیدن به آرزوهایتان را هموار می سازد .

1.  - مدیریت

2.  - محصول

3.  - پلن

4.  - ابزار آموزشی

اینان عنوان های معیار های انتخاب یه شرکت خوب است.

 

و در پایان جمله ای از جان میلتون فاگ نویسنده کتاب بهترین نتورکر دنیا را ضمیمه این مقال می کنم. امیدوارم به فایده بیافتد.

" بازاریابی شبکه ای یک وسیله است که از طریق آن می خواهی از جایی به جای دیگر بروی. اما خواهش می کنم لذت بین راه را فراموش نکنید. گاهی اوقات باید پیاده شوید و از دیدن و شنیدن و لمس کردن لذت ببرید. "

 

 

 

بازاریابی شبکه ای چیست؟

بازاریابی شبکه ای چیست؟

 

MLM مخفف بازاریابی چند سطحی می باشد که بعضی مواقع بازاریابی شبکه ای

 نیز نامیده می شود. همانطوری که از نام آن پیداست چند لایه متعدد از افراد، بازاریابی یک محصول برای رساندن آن به مصرف کننده بر عهده دارند. یک نماینده فروش ( همچنین، توزیع کننده ،‌عضو ،‌ وابسته ،‌شریک نیز نامیده می شود ) علاوه بر جذب مشتریان ،‌ آموزش نیروهای تازه وارد را در جهت جذب مشتریان به عهده دارد.

بازاریابی شبکه ای در واقع هدف همه شرکتهاست

(هم شرکتهایی دارای بازاریابی  شبکه ای و هم شرکتهای فاقد آن). اگر شما شنیدید که یک شرکت با سابقه اعلام کرد "

 

 در صورت معرفی یکی از دوستانتان به ما، در خرید بعدی از تخفیف برخوردار  شوید" این همان بازاریابی چند سطحی است . انجمن های سلامتی ،‌آژانس املاک، شرکتهای ارتباط تلفنی و صنایع بسیار دیگری از این روش استفاده می کنند.

 مشاغل تخصصی ( پزشکان ، دندانپزشکان ، حسابداران ) مرگ و زندگیشان به مشتریانی بستگی دارد که آنها را به دیگران معرفی می کنند.  تمام این مشاغل بسادگی تلاش می کنند تا مشتریان کنونی شان تبلیغ و بازاریابی محصولات

 و خدمات آنها را برای مشتریان بالقوه انجام دهند.

 

 

- شرکت های سنتی

 

در شرکت فاقد سیستم بازاریابی شبکه ای ، مدیر و نمایندگان فروش بوسیله شرکت استخدام می شوند. این نوع شرکت برای استخدام نمایندگان فروش به دلیل کمبود منابع مالی که شرکت باید بعنوان حقوق پرداخت کند و همچنین تعداد افرادی که مدیر فروش قادر به بکارگیری و پوشش دادن آنهاست دارای محدودیت می باشد. زمانی که مدیر فروش بدلیل افزایش حجم کارها قادر به اداره امور نباشد ، شرکت مجبور به استخدام مدیر دیگری در کنار مدیر قبلی و یا ارتقاء یکی از نمایندگان فروش به مدیر می شود. این حالت بازاریابی "چند عرضی " گفته می شود ، چونکه شرکت در مقایسه با حالت چند سطحی تنها بطور افقی توسعه پیدا می کند در حالی که در بازاریابی شبکه ای سازمان بصورت عمودی رشد می کند.



- شرکت بازاریابی شبکه ای

 

یک شرکت MLM ابتدا با ثبت نام فردی که قادر به جذب مشتریان و نمایندگان فروش باشد کار را آغاز می کند. اما به هر یک از نمایندگان حق این انتخاب را دارند تا خود را به یک مدیر تبدیل کنند، شخصی که خود توانایی جذب نماینده فروش را دارا باشد. یک شرکت MLM کمیسیون پرداخت می نماید و نه حقوق ثابت، بنابراین در این روش شرکت محدودیتی برای جذب مدیر و نماینده فروش ندارد. این حالت بدلیل گسترش سریع شمار نمایندگان فروش آموزش دیده برای شرکت بسیار سودمند است . این مورد همچنین برای نمایندگان فروش سودمند است به این دلیل که درآمدشان محدود به میزان فروش خودشان نیست بلکه آنها همچنین از حجم فروش سایر نمایندگان درصد فروش دریافت کنند.



در واقع MLM یکی از پنج روشی است که توسط شرکتها برای فروش و توزیع یک محصول یا خدماتشان به مشتریان استفاده می کنند

تمامی شرکتها ( شرکت های MLM و شرکت های سنتی) در یک خصوصیت با یکدیگر مشترک هستند؛ آنها محصول یا خدماتی را ارائه می دهند که باعث بهبود زندگی مصرف کننده می شود. مادامی که یک شرکت دارای یک چنین محصول یا خدمت باشد نیازمند این هستند که آنرا بطور گسترده معرفی کنند. آنها این عمل را بوسیله توزیع آن انجام می دهند. توزیع یک محصول عبارت است از یافتن و رساندن محصول بدست مشتریان. بطور کلی پنج روش عمده برای توزیع یک محصول یا خدمات وجود دارد.

1-بازاریابی شبکه ای

2-بازاریابی تلفنی

3-اینترنت

4-پست مستقیم

5-فروشگاه های زنجیره ای



هر یک از پنج روش فوق می تواند از تکنیکهای روش دیگر برای یافتن مشتریان استفاده کند. بدین معنی که روش خرده فروشی فقط محدود به مراجعان حضوری نیست.خرده فروشی همچنین می تواند در رادیو ،‌تلویزیون ،‌و روزنامه ها ،‌مجلات ، نامه رسانان ( کارت پستال ،‌ تراکت و غیره)نگاه ها را به سوی مغازه جلب نماید.این می تواند منجربه افزایش مراجعه حضوری افراد به مغازه شما بشود.

بطور مشابه یک توزیع کننده در یک شرکت بازاریابی شبکه ای می تواند از چند یا همه چهار روش ذکر شده در بالا مشتری پیدا کند ، درست به همان اندازه که از طریق دوستان و آشنایان مشتری جذب مینماید. و البته مالک یک خرده فروشی می تواند به دوستان و آشنایانش در مورد مغازه اش توضیح دهد.

پس بازاریابی شبکه ای چیست؟ مهمترین موضوع برای درک این است که توزیع هر محصولی به معنی شناساندن محصول است. بازاریابی شبکه ای و سایر روشهای عمده توزیع یک محصول حقیقتاً روشهایی هستند که برای شناساندن محصول بکار می روند.

 

 

- MLM - بنیادی است.

 

اساساً روش بازاریابی شبکه ای یک روش خارق العاده است. منظور از واژه اساسی و بنیادی این است که اگر شما همه این توضیح و تفسیرها را کنار بزنید و تنها به آن از جنبه مفهومی نگاه کنید، خواهید دید که این ناب ترین شیوه برای معرفی محصول به مصرف کننده است و همچنین ناب ترین شیوه برای جبران خدمت. اینجا به دلایل آن اشاره می کنیم:

1- در مفهوم اساسی آن یک شخص تجربه یک محصول یا خدمت ارزشمند را با دیگری به اشتراک می گذارد( نه به این دلیل که آنها سود می برند، بلکه به این دلیل که محصول ارزشش را دارد) . " من ازش خوشم اومده ،‌ممکنه تو هم دوستش داشته باشی".و این درست و خالصانه است.

2- شخص ایده یک خرید را با دیگری به اشتراک می گذارد. تاریخچه کسب و کار از همین جا آغاز شده است.. : من یک کسب و کار مورد علاقه ام پیدا کرده ام ، شاید تو هم دوست داشته باشی با من در آن شریک باشی." این هم درست و خالصانه است.

3- شخصی که تجارتی را با دیگری به اشتراک می گذارد تنها هنگامی سود خواهد برد که افرادی که با او تجارت را شریک می شود نیز سود ببرند و این فراتر از وظیفه است،‌که هم درست و هم خالصانه است.

این سه دلیل مفاهیم اساسی و بنیادی بازاریابی چند سطحی هستند و کاملاً روشن و واضح می باشند.

چنانچه شما به هسته اصلی بازاریابی سنتی برسید خواهید دید که یک شخص آگهی را می نویسد و 98 درصد افرادی که آن را می بینند به آن توجهی نمی کنند. ( یک بازاریاب عالی تنها 10 درصد پاسخ دریافت می کند ، که متوسط آن 2 درصد است.)

اگر نگاهی به اطراف بیاندازیید خواهید دید که در روش بازاریابی سنتی چه تلاشهایی برای معرفی محصول به مشتری انجام می شود و خواهید دید که چه منابع و فعالیتهایی که تلف می شوند. حال آیا می توانید تصور کنید شهری را که در آن اثری از تبلیغات نیست چقدر تمیز خواهد بود؟ تصور کنید تعداد درختانی که به نام تبلیغات مصرف می شوند و موادی که بعنوان زباله در زمین رها می شوند.

 

 

آموزش بازاریابی شبکه ای - چه الگو هایی در بازاریابی شبکه ای داریم

 

آموزش بازاریابی شبکه ای - چه الگو هایی در بازاریابی شبکه ای داریم

 

شاید فقط به این خاطر که دوستت از تو خواسته، برای اینکه هیچ وقت جواب رد به او نمی گویی وارد گود شدی. شاید فقط احساس جاه طلبی و آزمندی تو به قلقلک افتاد. شاید وقتی که به تو گفتند برای اینکه می خواهی پولدار شوی باید پولی بیاوری و به اصطلاح معروف سرمایه گذاری کنی تو را برانگیخت. شاید همرنگ جماعت دوستان شدن اما بدون اندکی به خود اندیشیدن. و شاید جمع اینها و هیچکدام از اینها. کسی چه می داند؟

بگذریم. به هر دلیلی که وارد شده باشی، مهم این است که چیزی تو را برانگیخت. بعد از مدتی به فکر افتادی، که این چه بود و من چه کردم و اما به قول گفتنی خود را توجیه کردی.

در بهترین حالتش شاید بگویی که با پول حاصل از این سیستم اسباب بازیهای بزرگ دوران بزرگسالی خود را بخرم. یعنی به زبان ساده تر، هزاران هزار آرزوی ریز و درشت. و یا به عبارتی اهدافت که بعد از ورود، به این عنوان مشهور می شوند.

یک سؤال : آیا این پیشنهاد شبیه پیشنهاد پرداخت اضافه دستمزد نیست؟ تو گویی که شغلی داری با حقوق مثلا 200000 تومان و حالا قرار است پول بیشتری بگیری. هنگامی که اغوا می شدی چه احساسی داشتی؟ یعنی بعد از اینکه به فاصله چند متری زمین حرکت می کردم، آرزوهام سر برداشتند.

بیایید باز برگردیم به عقب. اما اینبار به زمانی قبل از ورود به این سیستم. اگر قبل از اینکه وارد این سیستم می شدیم کار و باری برای خودمان داشتیم (منظورم یک کار با حقوق ماهیانه و یا کاری مثل بقالی، میوه فروشی، طلا فروشی) یک الگوی کاری بیشتر نداشتیم (حتی اگر کار و باری هم نداشتی نگاهی به دور و برت این الگو را به تو نشان می دهد) " یک کار با فرصت بهتر و پرداخت بیشتر. " بگذار واضح تر بگویم. یعنی اگر یک کسی پیدا می شد و یک کاری با دستمزد بالاتر و مزایای بیشتر بهمان پیشنهاد می داد بی بر و برگرد قبولش می کردیم. چرا که نه؟ چون فکر می کنیم شغل تازه و دستمزد بالاتر مشکلاتمان را حل می کند. به این خاطره که گاهی در انتظار افزایش دستمزد می مانیم و گمان می کنیم که پول بیشتر مشکل ما را برطرف می کند. گاهی اوقات هم شغل دومی و یک دریافت مختصر دیگه.

اما مگر پول بیشتر مسأله را حل می کنه؟ آیا تا به حال کسی را ندیدی که پول هنگفتی به دست بیاورد و همچنان از پرداخت صورتحسابهاش برنیاد؟ بسیاری از ما چنانچه پول بیشتری دریافت کنیم بیشتر بدهکار می شویم.

 

خوب یک سؤال: اصلا چرا این الگو؟ چرا این الگو رو پیش می گیریم؟ رابرت کیوساکی توی کتاب بابای دارا و بابای نادار می گوید:" چون کارکردن برای پول آسانتر است. و اینکه پذیرش کار کردن برای پول، چیزی است که بسیاری از مردم می کنند. "

با این اوصاف زندگیت درهم خواهد پیچید. برای پول مختصری جان می کنیم و دلمان به چند هفته مرخصی سالانه، تضمین شغلی و یک مستمری ناچیز بازنشستگی پس از 30 سال کار کردن خوش می شود. همراه با احساس وسوسه شدن برسر شغلی با حقوق بالاتر.

دوباره بریم سراغ کتاب بابای دارا و بابای نادار:" بسیاری از مردم را می توان با یک بها خرید. هر کدام از آنان بهایی دارند که برخاسته از ترس و آزشان است. نخست ترس از بی پول شدن، آنان را به سخت کوشی بری انگیزد و هنگامی که دستمزد خود را گرفتند، آزمندی یا آرزوها سر برمی دارد و به فکر چیزهای دلپذیری می افتیم که پول می تواند بخرد. بدینگونه الگوی زندگی شکل می گیرد.

چه الگویی؟ الگوی از خواب برخاستن، رفتن به سر کار، پرداختن صورتحسابها، تکرار برخاستن، به سر کار رفتن، پرداختن صورتحسابها....ازآن پس زندگی را تنها دو احساس هدایت می کند؛

ترس و طمع  (( الان کسانیکه که در اینوست کار می کنن گرفتار این قسمت هستند ))

به آنان پول بیشتر بدهید، به هزینه کردنها می افزایند. من این چرخه را مسابقه موش دوانی نامیده ام. "

عجب! بگذار ببینم، از احساس ترس به دنبال کار می رویم. به امید آنکه پول ترس را از ما دور کند. اما اگر خوب فکر کنیم می بینیم که این ترس ماندنی و همیشگی است. باز به سر کار می رویم و امیدواریم پول ترسمان را آرام و برطرف کند. ولی انگار امیدی بی پایه است. آره خوب فهمیدی، توی دام افتادیم. دام کارکردن، پول درآوردن، کار کردن، پول درآوردن و همچنان امیدوار به از سرباز نمودن ترس. و آن موقع است که خودمان را در انبوه حرکت پرشتاب مردم به سوی کار می بینیم، بدون آنکه شادی، رفاه و خوشبختی در کار باشد. ولی یک چیزی هست که ما را به شتاب وا می دارد. و این همان ترس است